تهران، پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی
چکیده: (4174 مشاهده)
در این مقاله کوشیدهایم تا با استفاده از نظریه "فشار ساختاری" اسملسر، به تبیینی جامعهشناختی از جنبش مشروطه دست یابیم و ضمناً با این محک تجربی، نظریه مذکور را ارزیابی نماییم. بدین منظور و در این چهارچوب نظری، زمینههای مساعد ساختاری برای بروز جنبش مشروطه؛ فشارهای ساختاری (اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک) ناشی از این زمینهها بر سه قشر اصلی دخیل در جنبش(یعنی بازاریان، روشنفکران و روحانیان)؛ نشانگان شکلگیری باورهای همگانیشده نزد مشروطهخواهان حول چیستی، چرایی و چگونگی برونرفت از بحرانهای ساختاری موجود؛ حدوث برخی رخدادهای تحریککننده (شتابزا)؛ بالفعل شدن پتانسیل بسیج با مؤلفههای سهگانه رهبری، منابع و ارتباطات؛ و مآلاً ساختار دستگاه سرکوب و عملکرد آن در کنترل مشروطهخواهان بسیج شده مورد بررسی تاریخی قرار گرفتهاند. در نهایت و با تکیه بر دستاوردهای این تحقیق، با رویکردی انتقادی، نظریه فشار ساختاری را ارزیابی نمودهایم.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
انتشار: 1386/10/25