پژوهشگر مستقل و پستدکتری دانشگاه تهران، تهران، ایران ، mahin.sh.ansari@gmail.com
چکیده: (19 مشاهده)
این پژوهش سعی دارد با مطالعۀ پدیدارشناسانۀ تجربۀ زیستۀ فرد مصرفکنندۀ درحالبهبودی و خانوادۀ او، درک بهتری از پدیدۀ اجتماعی اعتیاد و بازگشت به آن بهدست آورد. دادههای تحقیق با ترکیبی از تکنیکهای مشاهده و مصاحبه جمعآوری شدند. مشارکتکنندگان در تکنیک مشاهدۀ مستقیم، جلسات همدردی NA، مسافران کنگرۀ ۶۰ و خانوادههای مصرفکنندگان درحالبهبودی بودند. در تکنیک مصاحبۀ عمیق نیز، مشارکتکنندگان شامل ۱۱ نفر از روانپزشکان، روانشناسان و همتایان بودند. نتایج نشان داد که خانوادهها فرصت تجربهکردن را از فرزندان خود گرفتهاند و یکی از دلایل اعتیاد فرزندان آنان «اجتناب تجربهای» است. بر اساس این نتایج، فرد مصرفکننده پس از اولین مصرفش احساس میکند «زندگیاش تازه روبراه» شده و «به آرامش رسیده» است. درحالیکه خانوادۀ او پس از آگاهی از اعتیادش، لحظاتی پُر از نگرانی و هراس را میگذراند و او را شماتت و سرزنش میکند. این عواطف منفی آنان نسبت به یکدیگر، باعث میشود که از حوزۀ درک و فهم متقابل یکدیگر خارج شوند و این مسئله، عاملی برای استمرار مصرف و بازگشت او به اعتیاد میگردد. خانوادهها رویکرد رفتار صحیح با فرد مصرفکننده را در قالب اصطلاح «با عشق رهاکردن» بیان میکنند. آنان با شرکت در جلسات همدردی یاد میگیرند سبک زندگی خود را تغییر بدهند و به زندگی خود سَروسامان بدهند تا حداقل خود «قربانیِ فرد مصرفکننده» نشوند. همچنین، خانوادهها و فعالان حوزۀ درمان با دو پارادوکس بیمار یا مجرم دانستن فرد مصرفکننده پس از ارتکاب جرم، و درمان داوطلبانه یا اجباری او مواجه هستند. برخی از مصرف کنندگان با شرکت در جلسات همدردی NA و کنگرۀ ۶۰ توانستهاند در پاکی بمانند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
مسائل اجتماعی دریافت: 1403/8/13 | پذیرش: 1403/10/28