1- دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده: (4284 مشاهده)
علی رغم قدمت بسیار طولانی بحث و گفتگو در زمینهی جامعه ایدهآل، بسیاری از اندیشمندانی که قدم در این عرصه نهادهاند، در نهایت در یکی از دامهای رویا پردازی یا تقلیل گرایی گرفتار آمدهاند. با در نظر داشتن این نکته، تحقیق حاضر تلاش دارد تا ضمن اجتناب از اسارت در این دو دام، به مدد تئوریهای تحلیلی در جامعه شناسی، مدلی را برای جامعه ایدهآل طراحی کرده و سپس با استفاده از دادههای تجربی، دوری و نزدیکی جوامع مختلف را در دستیابی به این مدل بسنجد. چارچوب تحلیلی این مدل که بر مبنای تئوری کنش پارسونز و نظریه ساختاربندی گیدنز ترسیم شده است، شامل دو سطح - ساختاری و فردی- و چهار بعد (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) اصلی است. مطابق این چارچوب، جامعه نیک، جامعهای است که ضمن دستیابی به توسعه در هر یک از سطوح و ابعاد یاد شده، همزمان عامل تعادل را نیز به نحوی رعایت کرده باشد. بخش تجربی تحقیق که در واقع نوعی بررسی اعتبار مدل نیز محسوب میشود، بر پایهی تحلیل دادههای ثانوی مأخوذ از منابع آماری مختلف میباشد. مطابق نتایج بدست آمده، از بین 5 کشور بررسی شده در این تحقیق- فنلاند، اسلواکی، ترکیه، چین و ایران- فنلاند بیشترین قرابت را با جامعه نیک، نشان داده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
پذیرش: 1395/2/8 | انتشار: 1395/2/8