1- دانشیار مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
2- کارشناس ارشد جامعه شناسی
چکیده: (3957 مشاهده)
با وجود اهمیت تاریخی و فرهنگی نهاد خانواده و حمایت قوانین و برنامههای متفاوت از تشکیل و تداوم آن، پژوهشهای انجامشده از وجود بحران خانواده و ازدواج حکایت میکنند. بحران خانواده و ازدواج را میتوان از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داد؛ ولی این نوشتار تأثیر سیاستگذاری بخش عمومی در ایجاد و تداوم این بحران را بررسی میکند. هدف اصلی این مقاله ارزیابی انتقادی دیدگاههای مرتبط با تشخیص و شناخت مسایل خانواده و ازدواج و نیز سیاستها و برنامههای بخش عمومی مرتبط با مسایل مزبور میباشد. چارچوب انتقادی و تحلیلی این مقاله از دیدگاه هابرماس درباره مستعمره ساختن زیست جهان به وسیله نظام اجتماعی اقتباس شده است. بر مبنای دیدگاه نظری این مقاله، رسانهای شدن خانواده و تبدیل آن به محیطی برای انتقال پیامهای اقتصادی و سیاسی به تضعیف و زوال نهاد خانواده انجامیده است و بخش زیادی از مشکلات کنونی خانواده و ازدواج را میتوان با چنین چشماندازی درک کرد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز از طریق تحلیل محتوای مطالعات انجامشده در مورد خانواده و نیز اسناد قانونی و سیاستها و برنامههای موجود، فراهم میگردد. بخش پایانی این مقاله با استفاده از دستاوردهای انتقادی مطالعه، در برابر رویکرد دولتمحور موجود، رویکرد سیاستی جایگزینی را ارائه میدهد. بر مبنای داعیه این مقاله، با توجه به سرشت فرهنگی و اجتماعی خانواده، رویکرد سیاستی جامعهمحور، به شیوه مؤثرتری میتواند به تأمین پایداری خانواده در عرصههای بازتولید فرهنگی، همبستگی خانواده و کارکرد جامعهپذیری آن کمک کند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
انتشار: 1389/4/24