تهران، پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی
چکیده: (3431 مشاهده)
نظریهپردازان اصلی نوسازی (مدرنیزاسیون)، پیوندی وثیق میان توسعه اجتماعی ـ اقتصادی و میزان مشارکت شهروندان در تعیین سرنوشت سیاسی خویش میبینند. مدعای متأخرّتر در نظریه نوسازی آن است که مؤلفههای توسعهیافتگی یک جامعه، بهویژه برحسب میزان صنعتیشدن، شهریشدن و باسوادی، علاوه بر آنکه فینفسه تقویتکننده مشارکت سیاسیاند، به نحو غیرمستقیم از طریق برخی همافزاییها، و نیز بهواسطه تغییر ترکیب طبقاتی جامعه بهنفع طبقات متوسط، موجب تقویت مشارکت انتخاباتی میشوند. ما در این پژوهش، ادعاهای مذکور را در یک بررسی تطبیقی درونکشوری با واحد تحلیل «شهرستان» و در کشور درحال توسعهای مانند ایران، به محک تجربه زدهایم. متغیر وابسته تحقیق، نرخ رأیدهی در انتخابات ریاستجمهوری؛ مقطع زمانی مورد مطالعه شامل یک دوره زمانی شانزدهساله (1384-1368)؛ جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهرستانهای کشور بوده است. در مجموع، سه فرضیه از ده فرضیه مستخرج از نظریه نوسازی، تأیید شدند و توان تبیینی این الگوی تحلیلی نزدیک به یکچهارم کل واریانس محاسبه گردید.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
انتشار: 1387/10/26