شمارۀ جدید فصلنامه (زمستان ۱۴۰۳) منتشر شد


جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای اشتغال

علی روحانی، مسعود انبارلو،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

کشور ایران میزبان تعداد زیادی از مهاجران افغان است. سخنان و مصاحبه­ های مسئولین، خبرهای مختلف اجتماعی و فرهنگی رسانه­ ها و گفت­و­گوهای جاری مردم نشان می­ دهد که بخشی از مردم مشکلات اشتغال کشور را ناشی از حضور افغان ­های مقیم ایران و اشغال بازار کار توسط آنها می ­دانند. به ­همین­ منظور براساس پارادایم تفسیری و نظریه زمینه ­ای و با استفاده از نمونه­ گیری نظری، ۲۲ نفر از جوانان مقیم شهر شیراز انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق صورت گرفت. نتایج تحقیق با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی در قالب ۲۱۸ کد اولیه، ۴۸ مفهوم و ۱۴ مقوله فرعی دسته­ بندی شد. این مقولات در قالب یک مقوله هسته نهایی تحت عنوان «سود و زیان­های سرخوردگی­زا» ارائه گردید. در این میان، فرایندهایی که منجرشده است جوانان ایرانی افغان­ ها را مسئول بیکاری خود بدانند (شرایط علی)، به صورت روایت­ پژوهانه ارائه شده است. به‌طوری که جوانان ایرانی در یک فرایند سود و زیان اقتصادی (پدیده مرکزی) حضور آنان را بسیار منفی ارزیابی می‌کردند. وضعیت اقتصادی کشور و سرمایه فرهنگی و اجتماعی مشارکت‌کنندگان (شرایط زمینه‌ای و مداخله‌گر) هم این امر را تقویت می‌کرد. تا جایی که حضور آنان سرخوردگی عاطفی (استراتژی‌ها) آنان را منجر می‌شد و از جانب دیگر سعی می‌کردند در قالب کمپین‌هایی آنها را از محیط کار دور کنند (پیامدها). این فرایند در مدل پارادایمی و نظریه کوچک­ مقیاس به صورت شماتیک ترسیم شده است.

محمد خادمی کله لو، سید محمد خدایی، بهروز رحیمی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، هدف شناسایی و رتبه‌بندی موانع اشتغال دانش‌آموختگان دانشگاهی در بازار کار ایران است. این پژوهش در زمرۀ تحقیقات کاربردی قرار می‌گیرد که با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) انجام‌شده است. بخش کیفی با بهره‌گیری از روش فراترکیب صورت گرفت و درنتیجه طی یک فرایند هفت‌مرحله‌ای، درمجموع ۵۲ سند به‌عنوان نمونۀ بخش کیفی انتخاب و تحلیل شد. بخش کمّی پژوهش نیز به روش توصیفی و بهره‌گیری از شیوۀ پیمایش صورت گرفت. نمونه‌گیری با استفاده از تکنیک نمونه‌گیری ملاکی انجام شد و ۸۰ نفر از خبرگان در پژوهش مشارکت داشتند. داده‌های بخش کیفی به روش تحلیل محتوا، با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای مضمونی و به کمک نرم‌افزار MAXQDA۲۰ و داده‌های بخش کمّی با استفاده از آماره‌های توصیفی و استنباطی و با استفاده از تکنیک مدل‌سازی معادلات ساختاری به کمک نرم‌افزار Smart PLS تحلیل شد. یافته‌های بخش کیفی در قالب ۷ عامل شامل عوامل اقتصادی، آموزشی، ساختاری، سیاسی، محیط کسب‌وکار، فرهنگی و نیروی انسانی احصا گردید. همچنین نتایج بررسی نظر خبرگان نشان داد به‌جز عامل نیروی انسانی، می‌توان سایر عوامل را به‌عنوان موانع اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در بازار کار ایران در نظر گرفت که در بین آن‌ها عامل اقتصادی مهم‌ترین و عامل فرهنگی کم‌اهمیت‌ترین اولویت را دارند.


 
مراد برادران، علی‌محمد جوادی، خدیجه یاوری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

پژوهش حاضر با روش‌شناسی کیفی و با روش نظریۀ مبنایی با هدف تبیین جامعه‌شناختی چالش‌­های اجتماعی و فرهنگی زنان معلم شاغل در شهر گلپایگان صورت پذیرفته است. بر این اساس ۱۵ نفر از زنان معلم ساکن در شهر گلپایگان به روش نمونه‌­گیری هدفمند انتخاب و طی مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته مورد واکاوی قرار گرفتند. داده‌­های حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری سه­‌گانۀ باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌­های حاصل از ۶۶۶ کد باز، ۸۱ مقولۀ فرعی و ۱۶ مقولۀ اصلی در قالب مدل پارادایمی پیشنهادی اشتراوس و کوربین قابل‌بیان است. یافته‌­ها نشان داد ازجمله عللی که باعث بروز چالش‌های اجتماعی و فرهنگی در بین معلمان زن شهر گلپایگان شده، مشکلات و محدودیت‌­های کاری، نابرابری‌­های حاکم بر مناسبات کاری، هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه، تعارض نقش خانواده-کار و پایین‌بودن سطح دستمزدها و فشار اقتصادی ناشی از آن است. همچنین، ۴ مقولۀ آموزش و توسعۀ فرهنگی، برخورداری از حمایت اجتماعی، بازتعریف قوانین در راستای تساوی حقوق زنان و بهینه‌­سازی ساختارهای آموزشی و فرهنگی در آموزش و پرورش از بسترهای کاهش‌دهندۀ چالش‌­های اجتماعی و فرهنگی زنان معلم به شمار می‌روند. شرایط مداخله‌گر که سهم بسیاری در کاهش چالش­‌های زنان شاغل دارد شامل ۲ مقولۀ اصلیِ زمینه‌سازی شرایط اقتصادی و رفاهی و انعطاف‌­پذیری در شرایط کاری می­باشد. معلمان زن از ۲ مقوله به عنوان استراتژی و راهبردهای مؤثر در مواجهه و سازگاری با چالش‌های اجتماعی و فرهنگی پیش­روی خود بهره می‌­گیرند که شامل مدیریت زمان خانواده کار و رشد توانمندی‌­های فردی است. ازجمله پیامدهای حاصل از این مواجهه با چالش‌ها، کاهش مشکلات خانوادگی و فردی و همچنین کاهش توسعۀ پایدار در جامعه است و البته استقلال و توانمندسازی زنان در اثنای مواجهه با چالش‌­های متعدد، از دستاوردهای مثبت رویارویی با بروز این چالش‌­ها است.

یعقوب فروتن،
دوره ۱۳۸۷، شماره ۶۳ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده

این مقاله، با رویکردی جامعه‌شناختی به بررسی زمینه‌های نظری و تجربی مناسبات بین دین و جنسیت با تأکید بر وضعیت اشتغال زنان در جوامع اسلامی می‌پردازد. مرور ادبیات تحقیق نشان می‌دهد که با وجود اجماع اندیشمندان درباره وضعیت اشتغال زنان در بسیاری از جوامع مسلمان، تبیین این وضعیت برای آنان موضوعی بحث برانگیز شده است؛ به‌طوری‌که نظریات گوناگون و بعضاً متناقضی برای تبیین این وضعیت ارائه کرده‌اند که در بخش اول این مقاله به آن‌ها پرداخته می‌شود. این موضوع به میزان زیادی ریشه در کمبود تحقیقات تجربی و عینی دارد. لذا، بخش دوم این مقاله به یافته‌های یک تحقیق تجربی اختصاص دارد. نتایج این تحقیق مبتنی بر روش لجستیک رگرسیونی، نشان می‌دهند که وجود الگوهای متعدد در زمینه اشتغال زنان در جوامع اسلامی مبین این نکته اساسی است که در خصوص تبیین مناسبات بین دین و جنسیت باید به نقش به مراتب مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر زمینه‌ها، تجربه‌ها و آموخته‌های زنان مسلمان در محیط‌های فرهنگی، اجتماعی گوناگون در نقاط مختلف جهان توجه کرد. نظر به این‌که ایران نیز از جمله کشورهای مسلمان جهان محسوب می‌شود و به‌ویژه با توجه به زمینه‌های مشارکت بیشتر زنان ایرانی در بازار کار (مانند افزایش تحصیلات زنان و نیاز و تمایل فزاینده زنان برای مشارکت در امور اقتصادی) طی سال‌های اخیر و گسترش فزاینده آن در سال‌های آتی، مباحث این مقاله می‌تواند در شناخت و تبیین وضعیت موجود و چشم‌اندازهای آینده در زمینه وضعیت زنان در ایران به‌ویژه وضعیت اشتغال آن‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

صفحه ۱ از ۱     

حقوق این وب‌سایت متعلق به فصلنامۀ مسائل اجتماعی ایران است.

طراحی و برنامه‌نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Social Problems of Iran

Designed & Developed by :Yektaweb