دکترای بررسی مسائل اجتماعی ایران، گروه جامعهشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران ، jamshid.mirzaei@ut.ac.ir
چکیده: (125 مشاهده)
مهمترین مسائل اجتماعی ایران (فقر، بیکاری، نابرابری و...) را میتوان با کمک رویکردهای مختلفی تحلیل کرد. رویکرد مسلّطِ فردینگر-تقلیلگرا با ترکیبی از تبیینهای خُردنگر و روانشناختیگرا (با تأکید بر سرکوفتزدن به فرد)، موقعیت مسلّطی در میدان تحلیل مسائل اجتماعی ایران یافته است. از طرفی میتوان از امکان برساخت یک رویکرد بدیل و نوآورانه صحبت کرد. در اینجا سخن از یک میدان منازعۀ تحلیلی است. لذا مسئلۀ اصلی ما این است: چه نقدهایی به رویکرد فردینگر-تقلیلگرا وارد است و چه بدیلِ کاربردی و توانمندی را میتوان مناسب تحلیل مسائل اجتماعی ایران طراحی و برساخت کرد؟ از نظر روششناسی در اینجا از ترکیب پویایی از روشهای توصیفی-تحلیلی، تحلیل ثانویه و انتقادی استفاده کردهایم. یافتهها نشان داد که در ایران کاربرانِ رویکرد فردینگر-تقلیلگرا بر «فرد» تمرکز کرده و مسائل اجتماعی را با ارجاع به فرد تحلیل کرده و در مقابل، متغیرهای فرافردی و ساختارهای سیاسی-اجتماعی را تبرئه کرده است. رویکرد بدیل ما در اینجا، برساخت مفهومی-نظری «میلکیمی» است که مأخوذ از میلز (تخیّل جامعهشناختی) و دورکیم (تبیین واقعیت اجتماعی) است. گامهای رویکرد میلکیمی عبارت است از: ۱. شناسایی وضعیت رخداده بهعنوان «مسئلۀ اجتماعی» و نَه «مسئلۀ فردی»، ۲. تحلیل آن در شکل بیان جامعهشناختی و نَه روانشناختی و ۳. ارائۀ راهحلهای اجتماعی و نَه روانشناختی. شواهد تجربی (تحلیل ثانویۀ دادههای جهانی و داخلی) از رویکرد میلکیمی پشتیبانی میکنند. نگاه میلکیمی ما در تحلیل مسائل اجتماعی عبارت است از: اتخاذ نگاه اجتماعی و فرافردی، تأکید بر نقد ساختارهای معیوب، اتخاذ نگاه جامعهشناختیِ انتقادی و افشای ناتوانیهایِ رویکرد تقلیلگرا.
نوع مقاله:
نظری، انتقادی و تحلیلی |
موضوع مقاله:
مسائل اجتماعی دریافت: 1404/1/25 | پذیرش: 1404/4/10